دیکشنری
palatine bones
pæləta͡in bonz
فارسی
1
عمومی
::
استخوانهایكام، استخوانهایكامی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PALAFITTE
PALANKEEN
PALANQUIN
PALATABILITY
PALATABLE
PALATABLENESS
PALATABLY
PALATAL
PALATAL LETTERS
PALATALIZE
PALATALS
PALATE
PALATIAL
PALATINATE
PALATINE
PALATINE BONES
PALATINE PROCESS OF MAXILLA
PALATINE TONSILS
PALATINES
PALATING
PALAU
PALAVER
PALE
PALE AROUND THE GILLS
PALE AS A GHOST
PALE AS DEATH
PALE AT
PALE BESIDE
PALE BY COMPARISON
PALE FACE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید